مثل بچه ها...
روزها به نظر شبیه هم اند. کارها هم. اما خلقیاتی از آدم سر می زند که هیچ یک شبیه تو نیستند. مطمئنی که هیچ وقت نمی خواسته ای یا نمی خواهی که آن طور عمل کنی. این ها همه برای این است که بدانی همیشه بهتری هست برای عملی که الان کرده ای. می شد بهتر از این حرف بزنی. می شد بهتر از این عمل کنی. می شد بهتر از این راه بروی و بخوری و ... . این یعنی حرکت در مسیر تسبیحی. مثل بچه ای می شوی که مهم نیست چه کاری را به چه عمق فاجعه ای اشتباه انجام داده. دفعه بعد به دست تو به عالم، به دیگران، نگاه می کند تا بهتر را یاد بگیرد. این طوری است که هر لحظه بچه ها رشد دارند و بزرگتر ها به سکونشان عادتمند تر می شوند. بچه ها کتاب های مصور زندگ...
نویسنده :
میزبان
15:02